×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

sensation and architectural art

معماری هنر هر زمان

× 3dstudio max&acutocad آموزش حرفه ای (09354951232 only just for education and learning max & cad )
×

آدرس وبلاگ من

architectural.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/reza_architect

سرگذشت سلسله هخامنشی قسمت اول

بنام خداوند کبوتران بی بازگشت

با سلام
 
می خوام خلاصه ای از هخامنش، سلسله کوروش کبیر و تخت جمشید بگم،سلطنتی که بر روی عدالت و آزادی(تقریبا شبیه معیار های اسلام پایه گذاری شد)بنا شد: پیشاپیش عارض شم که خیلی جاها به زبان حال و خودمونی صحبت کردم که از ادب دوستان در این زمینه عذر خواهی میکنم:
 
 سلطنت کوروش-
 
 هردوت و کتزیاس،افسانه عجیبی در مورد تولد کوروش کبیر نقل کردند،اما اونچه به لحاظ تاریخی قابل قبول هست اینه که کوروش پسر حکمران انشان،کمبوجیه اول و مادرش ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد بود.هنگامی که کمبوجیه(پدر کوروش)با ماندانا ازدواج کرد،شبی آستیاگ(پدر ماندانا و پادشاه ماد)خواب می بینه که توی شکم دخترش درخت انگور بیرون اومده،سریع خواب گذار ها رو صدا می کنه و میگه من همچین خوابی دیدم،خوابگذارها تعبیر می کنن و میگن که دختر تو پسری به دنیا میاره که سلطنت تو رو به باد میده! آستیاگ ماندانا رو از همدان(هگمتانه)احضار میکنه و اونو مثل زندانیا محبوس نگه می داره،به همین منوال گذشت و ماندانا پسری به دنیا آورد،آستیاگ پسر رو به یکی از خویشاوندان خودش به نام "هارپاگ" میده و میگه این بچه رو از بین ببر،هارپاگ بچه رو نمی کشه و میده به چوپانش به نام "مهرداد" و میگه من نمی تونم این بچه رو بکشم،هر کاری می خوای خودت بکن،مهرداد اسم بچه رو کوروش میذاره و... یه روز وقتی کوروش مشغول چوپانی بود،مهرداد به خودش میگه این یه شاهزاده هست،ببین چطوردنبال گوسفندا میدوه،نمی دونم وجدان درد میگیره یا هر چی،کوروش رو صدا می کنه و میگه بیا کنارم بشین،می خوام یه رازی رو بهت بگم،میدونی تو کی هستی؟ کوروش میگه پسر تو! مهرداد میگه تو فرزند کمبوجیه و پسر ماندانا هستی و نوه آستیاگ و ... کوروش به دربار بر میگرده با مهرداد و مهرداد همه حقائق رو میگه،اینطوری شد که کوروش بعد از چند سال(نمی دونم چند ساله بعد-چون ذکری از سن کوروش نشده)به دربار بر میگرده و آستیاگ وقتی این ماجرا رو فهمید هارپاگ رو سخت تنبیه میکنه(راستی اینو بگم که پسر هارپاگ بدستور آستیاگ کشته شده بود و هارپاگ کینه آستیاگ رو به دل داشت)،هارپاگ وقتی فهمید که کوروش به دربار راه پیدا کرده با اون بطور مخفیانه ارتباط بر قرار کرد و از قصه براش گفت که چه شد اونو به مهرداد داده و....این جریان ادامه پیدا کرد تا کوروش رو مصمم به شورش علیه آستیاگ و حکومت ماد کرد و همین طور هم شد و ماد بوسیله کوروش شکست خورد(البته اینم بگم که تو دربار آستیاگ خیلی ها مخالف اون بودند و خلاصه همه منتظر یه فرصتی واسه جبران همه ظلمهای آستیاگ بودند)و کوروش در پاسارگاد شاهنشاهی پارسی ها رو پایه گذاری کرد(539-559قبل از میلاد). کوروش که سلطنت ماد رو بدست گرفته و بعضی از ایالات رو هم بوسیله نیروی نظامی مطیع خود کرده بود،همان سیاستی رو پیش گرفت که هوخشتره(یکی از پادشاهان قدرتمند ماد) آغاز کرده بود.کوروش دارای دو هدف اصلی بود:اول اینکه در غرب تصرف آسیای صغیر و ساحل بحرالروم که همه جاده های بزرگ ، از ایران می گذشت به بنادر آن منتهی می شد و دوم اینکه تامین امنیت در شرق کشور.در جنگی که بین کوروش و کرزوس پادشاه لیدی صورت گرفت،کوروش در"کاپادوکیه"به کرزوس گفت که بی خیال شو و تسلیم،کرزوس قبول نکرد و جنگ سختی در گرفت،در اولین برخورد پیروزی با کرزوس بود،اما در برخورد بعدی در محل "پتریوم"قالپاقای داداشمون پرید و کرزوس فرارکرد و سر راه خودش هر چی آبادی دید خراب کرد که کار کوروش رو سخت کنه.کرزوس بواسطه رسیدن فصل زمستان فکر کرد که کوروش بی خیال جنگ و تعقیب می شه اما برعکس(کوروش رو میگی، تیریپ مصلح) کوروش به راه خودش ادامه داد و در مقابل سواره نظام لیدی از شتر استفاده کرد.اسبهای لیدی که شتر هم تو خواب نمی دیدن از دیدن اونا متوحش شدند و کرزوس سپاهش رو اینطور پراکنده دید و به سارد فرار کرد و اونجا متحصن شد(همون قایم شدن خودمونه).کوروش سارد رو محاصره کرد و داداشمون کم آورد و تسلیم شد و اینطوری لیدی تسخیر شد و به عنوان یه ایالت ایران محسوب شد.پس از فتح لیدی کوروش متوجه شهر های یونانی شد و یکی پس از دیگری فتح و جزو قلمرو ایران شدند،کوروش فتح آسیای صغیر را به پایان رسوند(خدایی ایران رو با اون عظمت تصور کن) و رفت سراغ سرحدات شرقی تا مرو و بلخ را یکی پس از دیگری به زمره قلمرو ایران در آورد،او از جیحون عبور کرد و به سیحون سرحد شمال شرقی کشور را تشکیل میداد رسید و در آنجا شهرهایی با دژهای مستحکم به منظور دفاع از کشور های آسیای مرکزی بنا کرد. بابل بخاطر بی کفایتی "بنونید"،سلطان بابل و فشارهای مالیاتی،کوروش رو متوجه بابل کرد.بابل هم بدون دفاع فتح شد و کوروش در همان ابتدا دستور آزادی یهودیان در اسارت بابلیان رو صادر کرد وگفت به بیت المقدس بروید و آنجا را شهر خود سازید(به خاطر همین هست که اسرائیل کلک و پرش واسه ایران و ایرانی ریخته).در اثر شورش ماساژت ها (که یه قبیله صحرا گرد بودند) و تحصن اونا در اطراف رودخانه "اراکس"،مرزهای شمال شرقی مورد تهدید قرار گرفت.کوروش،کمبوجیه را به عنوان پادشاه انتخاب کرد و به جنگ رفت.در ابتدا موفق بود اما ملکه "تومیریی" او را بداخل سرزمین خود کشاند و کوروش در نبرد سختی ضخم برداشت و شکست خورد و بعد از سه روز درگذشت.جسد کوروش کبیر رو در پاسارگارد و در مقبره ای دفن کردند.539قبل از میلاد
To be contined... 
 
 

رضا

یکشنبه 24 فروردین 1387 - 9:43:39 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم